یا باب الحوائج
هنوز باور ندارم که اربعین کربلا بودم هنوز باور نکردم که توی بین الحرمین نشسته بودم و انجا نماز خواندن یک هفته قبل از اربعین هنوز گذرنامه نداشتم یکشنبه شب قم بودم رفتم هیئت سخنران روضه حضرت علی اصغر رو خواند و گفت ایشون با دستای کوچکش مشکلات بزرگ را حل میکند.خطاب به حضرت گفتم کربلای منم جور کن.فردا صبح گذر رسید عصر رفتم بوشهر شب با یکی دوستان که گذر و ویزا داشت عازم مرز شلمچه شدیم وسط راه خبر رسوندن که چزابه خلوت تره بیایین اونجا راهی شدیم به چزابه یک روز کامل صرف مهر خروجی از ایران شد ده ساعتی هم برای مهر ورود به عراق و ویزا.شب ساعت هشت یا نه بود که که به سمت نجف راهی شدیم.یکشنبه قم بودم دوشنبه بوشهر سه شنبه چزابه چهار شنبه خاک عراق پنجشنبه نجف سه روز پیاده روی شب اربعین کربلا.عنایت حضرت علی اصغر است که تا اینجا آمده ام و بین دو حرم نسشته ام حیران که کدام را بنگرم برادر را یا برادر را
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۲ ساعت 3:4 توسط کاش حسین بود
|