.

اگه این چن تا پست آخر نگارشی و ویرایشی خیلی مشکل داره ببخشید خیلی عجله ای و بدون فکر دارم مینویسمشون البته قبلیا هم همین بودن میدونم :)))

.

روایت روضه گونه یه فیلمی چیزیه که بعضی وقتا تا مرز گریه میبرتم ولی خودمو نگه میدارم. به اون لحظه فیلم کاری ندارم لحظات خودمه که گریه آور شده

.

چه قدر بی گوشی و هنزفری بودن تو جامعه سخته :))

.

هر روز بیشتر حس میکنم به پایان نزدیک میشم. یه حس دیگه هم داره که خیلی وقته تموم شده و من متلفتش نیستم. نمیدونم ولی..

دوران پساگوشی پساپایان نامه

از وقتی دفاع کردم و بی گوشی شدم عمده فعالیتم چیه؟ در جواب باید بگم که فقط فیلم میبینم. هر فیلمی که تو آرشیو دارم رو میبینم بدون هیچ سلیقه بازی فقط زیرنویش باشه تمومه :)

هنوز استرس های پیشادفاع رو دارم. آخر شب و اول صبح استرس میاد سراغم که رفرنسهام درسته یا نه؟ متن ادیت میخواد یا نه؟ و..

هنوز از استاد مشاور و داور عصبی ام و تو دلم بهشون فحش میدم :)))

هنوز تف تو این زندگی تف

هنوز باید ادامه بدم هنوز

.

برگشتم به هفت هشت سال پیش ینی زمانی که واسه وبلاگ نوشتن میرفتم کافی نت و یه ساعت معطل یه پست دو خطی بودم. چرا اومدم کافی نت؟ خب گوشی خراب شد و امیدی به خوب شدنش نیس . گوشی نباشه ینی نت هم نیس و منم یه دنیای تنهایی بیشتر. گوشیم رو این روزها نگاه میکنم و حسرت میخورم و دلم میگیره و تمام خاطرات مشترکمون میاد جلو چشمم. چه رفیق همراهی بود یه رفیق واقعی واسه موقع نیاز واسه موقع تنهایی. همیشه با تمام توان مایه میذاشت. چه قدر اذیتش کردم و گلایه نکرد. هعی.

.

تصورم معمول اطرافیانم اینه که من چون خیلی مذهبی ام دوست دختر نداشتم ولی خب اشتباه میکنن من چون میترسیدم از اینکه پیشنهاد دوستی به یه دختر بدم دوست دختر نداشتم. ترس هم شاید یه ترس مثبت مثلا ترس از خدا به نظر بیاد ولی خب این هم نبود، ترس از مردم بوده ترس از آبروریزیش. فقط اینجا هم نبوده من سراغ خیلی چیزها نرفتم چون ترسیدم. من همیشه میترسیدم، ترس همیشه با من همراه بوده. ترس دوست قدیمی منه 

.

پایان نامه یه بهانه خوب بود برای همۀ تنبلی ها و گشاد بازی ها که مع الاسف دیگه تموم شد. 

.

کم پیش میاد ندونم چی بگم، کم پیش میاد تو جواب دادن کم بیارم حتی اگه سکوت کنم یا تایید کنم ولی یه چیزی واسه گفتن دارم، ولی یکی از جاهایی که نمیدونم چی بگم، حرفی ندارم، وقتی که یه نفر که تنها داراییش مادرشه خبر فوت مادرش رو بده، اینجا حرفی نیس برا گفتن

.

زکاۀ الپست کامنته

اقا پستها رو میخونین کامنت بذارین خب زکاتش رو بدین 

.

از خیلی از رفقام رفاقتی ندیدم ولی هنوزم فکر میکنم میتونم خودم رو تو گروه رفیق بازا محسوب کنم وقتی هنوز وقتی میبینم یکی بهشون یه حرف لایق خودش میزنه یا تنها باشن یا از رسم رفاقت دور باشه تنها گذاشتنش میگم برم یه کاری کنم

.

از معایب اینه که زود انس میگیرم بعدش یه دردسر دارم برا دور شدن

.

عقلانیت از این مرز و بوم رخت بربسته رفته یه جایی از کره زمین گوشه عزلت برگزیده 

.

استعداد ویژه ای که دارم اینه در کمترین زمان ممکن میتونم یه نفر رو از خودم نا امید کنم. هر کسی که باوری در موردم داشته باشه طوری عمل خواهم کرد که همه از باورش پشیمون بشه همه از من. از خانواده گرفته تا دوستان دور و نزدیک و و فامیل و تا خدا و اهل بیت و جمیع کائنات.

.

استعداد ویژه ای که دارم اینه در کمترین زمان ممکن میتونم یه نفر رو از خودم نا امید کنم. هر کسی که باوری در موردم داشته باشه طوری عمل خواهم کرد که همه از باورش پشیمون بشه همه از من. از خانواده گرفته تا دوستان دور و نزدیک و و فامیل و تا خدا و اهل بیت و جمیع کائنات.

.

هر نویسنده یه محرک واسه نوشتن داشته؛ یه نفر مشروب یه نفر مخدر یه نفر رقص منم یه فایل صوتی گوش کنم یا قدم بزنم

دقت کردین خودم رو بردم جزء نویسنده ها؟

.

اینجا چرا نوتیف نداره؟

دلم تنگ شده بود برای  و  تو وبلاگ و کامنتها :)

.

اینکه عنوان پست ها رو . میذارم چون حوصله ندارم تیتر پیدا کنم و بعضا میخوام یهویی وارد مواجه با مطلب و موقعیت بشین. کلا تجربه هر چی ناب تر تجربه تر. اینکه از خودم چیزی نمیگم میخوام مسائل شخصی حول من مواجه مخاطب با متن رو تحت شعاع قرار بده. فهمیدین من خیلی خفنم یا ادامه بدم؟ 

.

صدای بم و خش دار نعتمی از نعمات بهشتی است :)

.

بعضی وقتا خیلی دلم به حال خودم میسوزه خیلی 

.

فکر میکنم هر اتفاق یک زمان مخصوص به خود دارد که بیافتد و الا دیگر آن حلاوت و لذت را ندارد. 

همین قدر لفظ قلم :)

.

میرسی به یه دالان سفید بی انتها. پر از درهای سیاه. همه بسته همه روبرو. تنها هستی. نمیدونی پشت هر در چی در انتظارته. نمیدونی اصلا باز میشه یا نه. فرصت نداری. شاید پشت اولین همونی باشه که باید شایدم نه. زندگی همینه. آرزوها پشت این در ها هستن، دست نیافتی، دور، قفل شده. فرصت نداری. میرسی به دالان سفید باید بری وقتت تمومه.

.

نمیدونم فیلم مجرمان همیشگی رو دیدن یا نه خب مهم هم نیس اگرم ندیدین چون یه نفر هست که همیشه مجرمه و اونم دلِ.

.

یه چیزی هست به اسم نظریه پروانه ای که میگه بال زدن یه پروانه تو مکزیک یه طوفان تو امریکا ایجاد میکنه. اساس نظریه بر ارتباط همه اشیاء و موجوداته. به عبارت دیگه چیزی بی ربط در این عالم نداریم. هر کاری یه اثری در عالم ایجاد میکنه. بین موجودات هستی یه ربط(حتی با واسطه های بسیار) وجود داره که بر هم اثر دارند. خب این رو میدونین و میدونم غرض توضیح این نظریه نیس. غرض این شما از بال زدن پروانه برین به سمت طوفان خب همه چیز رو توضیح میدین ولی وقتی یه طوفان دارین که نمیدونین از کجا اومده چیکار میکنین؟

موجودات هستی همه به هم ارتباط موثر دارند و همه در کنار هم یه سرنوشت رو رقم میزنن و یه انسان پر میشه از حادثه های اطرافش. تا اینجا هم مشکلی نیس. مشکل اینجاست از شما بپرسن خب چرا الآن طوفان زده ای؟ شما باید از علت های این طوفان شروع کنین تا بلکم به بال زدن پروانه مذکور برسید ولی مگه ممکنه؟ 

ازم در مورد هر مساله ساده و الکی میپرسن چی شد فلان چیز اینطور شد و منم هر جور نگاه میکنم میبینم باید یه یک ساعت صحبت کنم و صد تا علت و معلول رو توضیح بدم تا برسم به نقطه آغازی و اصلا حوصله ش رو ندارم 

زندگی خیلی پیچیده شده و هیچ تبیین ساده ای از پدیده ها وجود نداره. کی  باور میکنه علت طوفان ها یه پروانه تو اون ور کره زمینه؟ یه پروانه بال میزنه طوفان درست میشه حالا بیا درستش کن. مساله به این سادگی 

 

خیلی پیچیده خیلی ساده

.

وقتی دیدم چه قدر با آهنگ ترنج نامجو دلم درگیر شد فهمیدم چه قدر حالم خوب نیس. میدونستم حالم بده ولی نه این قدر نه این حد.

.

دنیا دار ابتلائه. ابتلاء به سختی، رنج، نرسیدن .. . نتیجه هر کدومش مقدمه یه ابتلاء دیگه میشه. هر کدوم رو که گند بزنی یه ابتلاء بزرگتری درست میشه و اون رو هم که گند بزنی این چرخه رو ادامه تا اینکه زیرشون له بشی. من فقط گند زدم همین.

.

سرگذشتی پر از بد گذشتن 

.

پیوند های روزانه ای که گذاشتم تو وب اکثرا 4 ساله پست نذاشتن و احتمال زیاد فعالیتشون تو شبکه های مجازی بوده یا شادیم دیگه تو فضای مجازی اصلا فعالیتی نداشتن. یعنی کجا هستن؟ چی کار میکنن؟ اصلا کی بودن و چه شکلی؟ میدونی برای دوریشون دلم تنگ میشه یه غمی میاد سراغم؟

.

شبکه های سیما رو میگردم پی پخش مستقیم مراسم شب قدر از قم نه برای دعا و سخنرانی فقط برای دیدن چن لحظه حرم مولاتی اخت الرضا (س)